به مردم نگاه می کنم. به چهر هایشان. دختر، پسری که به قراری از سر کار خود را به هم رساندنده اند... در چهره پسر این قرار هم قراری ست متثل همه چهره به چهره شدن های روزمره اش....پسر خسته و کلافه هم هست...دختر زیاست و زیبا کرده خودش را...لبخندی دارد اما همان دست دادنشان هم شبیه انجام امور اداری ست...به ی نوشتم، خواندی، فضائی که تکرار نخواهد شد....
ما را در سایت نوشتم، خواندی، فضائی که تکرار نخواهد شد. دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 53nemmar7 بازدید : 256 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 11:14